سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 52
بازدید دیروز : 57
کل بازدید : 774439
کل یادداشتها ها : 965
خبر مایه


عزاداری امام حسین

خلاصه صحبت‎های حجج اسلام آقایان واعظی، مهدی‎پور، حسینی و احمدی و مداح بزرگوار جناب حاج آقای خلج، پیرامون مبنای فقهی عزاداری و حد و حصر آن که گفته‎اند:

عزاداری حد و حصر خاصی ندارد و نمی‎توان عزاداری را به نوع خاصی محدود کرد، بنابراین هر عملی که عنوان عزاداری پیدا کند صحیح و مورد تأیید دین است .

 

تحلیل و نقد:

قسمتی از سخنان بالا قابل قبول است و قسمتی غیرقابل قبول می‎باشد . این که عزاداری را نمی‎توان به نوع خاصی محدود کرد حرف صحیح و درستی است اما این که عزاداری حد و حصر خاصی ندارد، اگر به مفهوم خارج کردن عزاداری از حوزه نقد است و خط قرمز کشیدن برای نقد عزاداری‎هاست حرف کاملاً باطل و بی اساسی است .

هیچ عملی در دین وجود ندارد که در ترازوی صحت و بطلان قرار نگیرد. نماز که بالاترین عمل مذهبی است و ستون دین معرفی شده است، ده‎ها عامل می‎تواند باعث بطلان آن شود. و خداوند هیچ عملی را در دین قرار نداده که آن را از حوزه نقد و تحلیل خارج کرده باشد .

بنابراین عزاداری نه تنها حد و حصر دارد بلکه عوامل زیادی می‎تواند باعث بطلان آن شود و همین عمل مستحب ممکن است تبدیل به عملی حرام و باطل گردد.

البته این صحبت‎ها ممکن است در نقد صحبت‎های این بزرگواران نباشد بلکه تکمیل کننده آنها باشد . اما چون بحث حد و حصر عزاداری را آقایان مطرح کرده‎اند ما نیز به آن می‎پردازیم .

 

حد و حصر عزاداری

انواع عزاداری‎ها از سه جنبه‎ی:

1- هدف (جهت)

2- محتوا

3- شکل، قابل نقد و تحلیل هستند .

 

1- هدف (جهت) عزاداری:

عزاداری‎ها باید هدفمند باشند، اگر هدف و جهت عزاداری گم شود فاقد خاصیت و تأثیر مثبت خواهد بود و ممکن است تأثیر منفی هم بگذارد.

اما عزاداری‎ها چه هدفی می‎توانند داشته باشند. برای شناخت هدف در عزاداری، ابتدا باید اندیشه و هدف صاحب مصیبت شناخته شود تا چنانچه عزاداری صورت گیرد نسبت به تحقق آن اندیشه و هدف، عملی صورت گیرد .

آیه قرآن می‎فرماید: "یا ایها الذین آمنوا کونوا انصار الله کما قال عیسی ابن مریم للحواریین من انصاری الی الله قال الحواریون نحن انصار الله"(صف/ 14)؛ ای کسانی که ایمان آورده‎اید یاوران خدا باشید، همچنان که عیسی بن مریم به حواریون گفت: چه کسی یار من به سوی خداست، حواریون گفتند: ما یاوران خدا هستیم .

هیچ عملی در دین وجود ندارد که در ترازوی صحت و بطلان قرار نگیرد. نماز که بالاترین عمل مذهبی است و ستون دین معرفی شده است، ده‎ها عامل می‎تواند باعث بطلان آن شود. و خداوند هیچ عملی را در دین قرار نداده که آن را از حوزه نقد و تحلیل خارج کرده باشد . بنابراین عزاداری نه تنها حد و حصر دارد بلکه عوامل زیادی می‎تواند باعث بطلان آن شود و همین عمل مستحب ممکن است تبدیل به عملی حرام و باطل گردد.

پیام آیه و حرف خدا این است که بیایید یار خدا باشید. کاری برای خدا انجام دهید، سپس خداوند شاهد مثال می‎آورد که شما همچون حواریون حضرت عیسی باشید که تا حضرت عیسی طلب یاری کرد به کمکش شتافتند .

جمله حواریون که نحن انصار الله و تأیید قرآن بر این جمله، حکایت از این دارد که یاری کردن پیامبر در هر زمان یاری کردن خداوند است. و به تبع آن یاری کردن امام هر زمان یاری کردن خود خداست .

گذشته از این آیه، خود امام حسین علیه السلام در کربلا و عاشورا ندایش طلب نصرت بود. "هل من ناصرِ ینصرنی"؛ آیا کسی هست که مرا یاری کند؟ هدف امام از یاری گرفتن، تحقق اسلام واقعی و ریشه کن کردن ظلم و فساد بود و رسیدن به این هدف جز با کمک خواستن از دیگران امکان‎پذیر نیست.

بنابراین ندای خداوند، یار گرفتن است، ندای همه پیامبران و ائمه نیز یار گرفتن است. ندای امروز امام زمان نیز همان جمله امام حسین علیه السلام است که می‎فرمود: "هل من ناصر ینصرنی. "

حال که ما مجالس عزاداری بر پا می‎کنیم هدفمان از این مجالس باید یاری کردن امام حسین علیه‎السلام در راهی که او شروع کرده بود، باشد. هدف از عزاداری باید کمک به تحقق بخشیدن اهداف و اندیشه‎های امام حسین علیه السلام باشد. این هدفمندی در برپایی مجالس عزاداری بیشترین اهمیت را دارد و به محتوا و شکل عزاداری - یعنی 2 عامل دیگر - جهت می‎دهد و در آنها تأثیر می‎گذارد و کیفیت آنها را تغییر می‎دهد.

امام حسین علیه السلام در کربلا و عاشورا ندایش طلب نصرت بود. "هل من ناصرِ ینصرنی"؛ آیا کسی هست که مرا یاری کند؟ هدف امام از یاری گرفتن، تحقق اسلام واقعی و ریشه کن کردن ظلم و فساد بود و رسیدن به این هدف جز با کمک خواستن از دیگران امکان‎پذیر نیست.

همین هدفمند بودن عزاداری‎ها در قبل از انقلاب بود که باعث پیروزی انقلاب شد. چرا که مردم می‎دیدند اگر بخواهند کاری حسینی بکنند باید با طاغوت بجنگند. شاه آن روز و سردمداران حکومتی، حکم یزیدیان را پیدا کردند لذا مبارزه با آنها کاری حسینی قلمداد می‎شد .

عزاداری امام حسین

بنابراین عزاداری مقدمه رسیدن به یک هدف برتر و متعالی‎ است. برپایی عزاداری، مقدمه یاری کردن امام حسین علیه السلام است. اما خیلی اتفاق می‎افتد که فلسفه عزاداری فراموش می‎شود و عزاداری از مقدمه بودن به هدف بودن تبدیل می‎شود. یعنی عزاداری فی نفسه مقدس می‎شود و برپایی آن تبدیل به هدف می‎شود. آن وقت شاهد مراسم عزاداری برای عزاداری هستیم، نه عزاداری برای یاری کردن امام حسین علیه السلام .

 

اما خطر این نوع عزاداری‎ها چیست؟

خطر مهم اینست که عزاداران فکر می‎کنند آخر خط همین جاست، چون عزاداری خودش تبدیل به هدف شده است لذا پرداختن به عزاداری آخر خط تلقی می‎شود. و وقتی هم فکر کردند که دیگر آخر خط است، جلوتر نمی‎روند و فقط در آن تنوع ایجاد می‎کنند و به جای رشد کمالی و عمودی، رشد سطحی و افقی پیدا می‎کنند. وقتی هم این اتفاق افتاد تنوع در عزاداری‎ها روز به روز بیشتر می‎شود .

حال که ما مجالس عزاداری بر پا می‎کنیم هدفمان از این مجالس باید یاری کردن امام حسین علیه‎السلام در راهی که او شروع کرده بود، باشد. هدف از عزاداری باید کمک به تحقق بخشیدن اهداف و اندیشه‎های امام حسین علیه السلام باشد.

قبلاً به سینه می‎زدند، حالا به پا می‎زنند، قبلاً با لباس سینه می‎زدند، حالا لخت می‎شوند، قبلاً با دست سینه می‎زدند حالا می‎خواهند تیغ‎زنی و قمه‎زنی کنند .

عزاداری وقتی خودش هدف شد، دیگر چیزی گفته نمی‎شود که دانسته شود بلکه گفته می‎شود که گریانده شود. دیگر آنچه گفته می‎شود انسان‎ها را به فکر فرو نمی‎برد بلکه احساسات را برمی‎انگیزاند . دیگر نمی‎گویند چرا امام حسین علیه السلام کشته شد بلکه می‎گویند چگونه کشته شد. دیگر صحبتی از امام قبل از تاسوعا و عاشورا نیست .

وقتی عزاداری خودش هدف شد، دیگر از این که هدف امام حسین علیه السلام چه بود، چه چیزهایی گفت، چگونه عمل کرد ... بحثی به میان نمی‎آید. دیگر توی عزاداری‎ها از این که یاران امام حسین علیه‎السلام چگونه آمدند و چگونه انتخاب کردند بحثی نمی‎شود بلکه صحبت از چگونه کشتنشان است. حرّ چگونه کشته شد، جون چگونه کشته شد، حضرت علی اکبر و حضرت ابوالفضل چگونه کشته شدند، حضرت علی اصغر چگونه کشته شد .

وقتی هدف عزاداری گم شد، به تبع آن محتوا نیز تغییر می‎کند و به تبع آن هم شکل عزاداری هم تغییر می‎کند. عزاداری چشم گیرتر اما بی محتواتر می‎شود. عَلَم‎ها و پرچم‎ها زیاد می شود، طبل‎ها و سنج‎ها زیاد می‎شود، شورها و بر سر و سینه زدن‎ها زیاد می‎شود، تیغ‎زدن‎ها و قمه‎زدن‎ها زیاد می‎شود، قلاده به گردن می‎آویزند و عو عو می‎کنند، در کربلا و به سمت حرم سینه‎خیز می‎روند، و ده‎ها نوع عمل دیگر .

در عزاداری برای عزاداری، بحث مهم فقط برانگیختن احساسات صرفاً حزن آلود است. دیگر از این که حضرت زینب علیها السلام چگونه پایمردی کرد و چگونه در کوفه و شام خطبه خواند و چه‎ حرف‎هایی فرمود چیزی گفته نمی‎شود، بلکه اینگونه گفته می‎شود که قدش خمیده شد و مثل پیرزن‎ها راه می‎رفت .

در عزاداری برای عزاداری، اندیشه به بحث گذاشته نمی‎شود، جسم و هیکل به نمایش گذاشته می‎شود، قد و هیکل، موها و بازوها، چشم‎ها و ابروان توصیف می‎شوند. این است خطر مهم که امروزه عزاداری ما به آن گرفتار شده است یعنی بی هدف شدن عزاداری. میلیون‎ها تومان خرج می‎شود، ساعت‎ها وقت گذاشته می‎شود اما بهره اندکی نصیب می‎شود و حتی در برخی از این عزاداری‎ها چیرهای ضد دینی از آنها بیرون می‎آید .

بنابراین عزاداری مقدمه رسیدن به یک هدف برتر و متعالی‎ است. برپایی عزاداری، مقدمه یاری کردن امام حسین علیه السلام است. اما خیلی اتفاق می‎افتد که فلسفه عزاداری فراموش می‎شود و عزاداری از مقدمه بودن به هدف بودن تبدیل می‎شود. یعنی عزاداری فی نفسه مقدس می‎شود و برپایی آن تبدیل به هدف می‎شود. آن وقت شاهد مراسم عزاداری برای عزاداری هستیم، نه عزاداری برای یاری کردن امام حسین علیه السلام .

2- محتوای عزاداری:

وقتی عزاداری هدفش را گم کرد اولین تأثیرش را در محتوای عزاداری می‎گذارد، بین عزاداری برای یاری کردن امام حسین علیه السلام با عزاداری برای عزاداری خیلی فرق‎هاست. در قسمت قبل به برخی از این تفاوت‎ها اشاره کردیم و در اینجا نیز بیشتر به آن می‎پردازیم. وقتی هدف عزاداری گم شود و عزاداری از مقدمه بودن به هدف بودن ارتقا پیدا کرد، آنچه که رخ می‎دهد متأسفانه خیلی دردآور و مایه تأسف است. عزاداران فکر می‎کنند اگر به مجالس حسینی بروند و اشکی بریزند و سینه‎ای بزنند و دسته‎ای راه بیندازند یا قمه‎زنی کنند دیگر کار تمام شده است. اینها به محض اتمام زمان عزاداری، کار و وظیفه دیگری برای خود قائل نیستند و خیلی راحت زندگی عادی‎اشان را شروع می‎کنند و اصلاً یادشان می‎رود که اینها صدها بار حسین حسین گفته‎اند.

اما کجا این "حسین حسین" گفتن یادشان می‎رود؟

اینها متأسفانه خیلی‎هاشان به مسائل اجتماعی جامعه توجهی نمی‎کنند. به آنچه که در اطرافشان اتفاق می‎افتد لحظه‎ای تأمل نمی‎کنند. با این که سیره و روحیه امام حسین علیه السلام اصلاحگری، روشنگری و بهبود امور بود این روحیه به عزاداران منتقل نمی‎شود. چرا که در فلسفه عزاداری برای عزاداری حداکثر چیزی که تسلی دل ائمه علیهم السلام است گریه کردن و بر سر و سینه زدن است اما در عزاداری برای یاری کردن امام حسین علیه السلام آنچه تسلای دل نه تنها ائمه علیهم السلام؛ بلکه خداوند و تمامی پیامبران از آدم تا خاتم است، تلاش در تحقق بخشیدن هدفی از اهداف امام حسین علیه السلام است .

زمانی که عزاداری تمام می‎شود و می‎بینند که فساد در جامعه همچنان رو به گسترش است تأملی در خویش نمی‎کنند که آیا اینها به ما ربطی دارد یا خیر؟ در مقابل خیلی چیزها ساکت هستند و اینها که ده روز یا دو ماه عزاداری کرده‎اند قبل و بعدشان با هم فرقی نکرده است. و حتی می‎بینیم جامعه نیز فرقی نکرده است. آخر باید فرقی باشد بین کسی که "حسین حسین" می‎گوید و کسی که نمی‎گوید. اینها متأسفانه خیلی‎هاشان به مسائل اجتماعی جامعه توجهی نمی‎کنند. به آنچه که در اطرافشان اتفاق می‎افتد لحظه‎ای تأمل نمی‎کنند. با این که سیره و روحیه امام حسین علیه السلام اصلاحگری، روشنگری و بهبود امور بود این روحیه به عزاداران منتقل نمی‎شود. چرا که در فلسفه عزاداری برای عزاداری حداکثر چیزی که تسلی دل ائمه علیهم السلام است گریه کردن و بر سر و سینه زدن است اما در عزاداری برای یاری کردن امام حسین علیه السلام آنچه تسلای دل نه تنها ائمه علیهم السلام؛ بلکه خداوند و تمامی پیامبران از آدم تا خاتم است، تلاش در تحقق بخشیدن هدفی از اهداف امام حسین علیه السلام است .

خطر مهم اینست که عزاداران فکر می‎کنند آخر خط همین جاست، چون عزاداری خودش تبدیل به هدف شده است لذا پرداختن به عزاداری آخر خط تلقی می‎شود. و وقتی هم فکر کردند که دیگر آخر خط است، جلوتر نمی‎روند و فقط در آن تنوع ایجاد می‎کنند و به جای رشد کمالی و عمودی، رشد سطحی و افقی پیدا می‎کنند. وقتی هم این اتفاق افتاد تنوع در عزاداری‎ها روز به روز بیشتر می‎شود . قبلاً به سینه می‎زدند، حالا به پا می‎زنند، قبلاً با لباس سینه می‎زدند، حالا لخت می‎شوند، قبلاً با دست سینه می‎زدند حالا می‎خواهند تیغ‎زنی و قمه‎زنی کنند .

در عزاداری برای عزاداری، تربیت عزاداران بر این مبنا استوار است که چگونه شور بگیرند . چگونه به سر و سینه بزنند. چگونه همخوانی و همراهی کنند. اما در عزاداری برای یاری کردن امام حسین علیه‎السلام، انسان‎های حماسی، بصیر، جامعه‎شناس و جهان‎شناس و دین‎شناس و زمان‎شناس تربیت می‎شوند که بتوانند امروز منشأ اثر شوند .

در عزاداری برای عزاداری، از منافع و روش‎های قمه‎زنی خیلی بحث می‎شود اما در عزاداری برای یاری کردن امام حسین علیه السلام به جای این که توصیه کنند که چگونه قمه را بر سر زنند، ساعت‎ها مطلب از اندیشه‎های امام حسین علیه السلام گفته می‎شود که تا شاید اینها به مغز فرو رود و در دل جای گیرد. آنچه که امام حسین علیه السلام می‎خواهد، یافتن و تربیت شدن کسانی است که اندیشه او را بگیرند و در دنیای امروز به کار گیرند .

 

عزاداری امام حسین

3- شکل عزاداری:

وقتی هدف عزاداری گم شد، به تبع آن محتوا نیز تغییر می‎کند و به تبع آن هم شکل عزاداری هم تغییر می‎کند. عزاداری چشم گیرتر اما بی محتواتر می‎شود. عَلَم‎ها و پرچم‎ها زیاد می شود، طبل‎ها و سنج‎ها زیاد می‎شود، شورها و بر سر و سینه زدن‎ها زیاد می‎شود، تیغ‎زدن‎ها و قمه‎زدن‎ها زیاد می‎شود، قلاده به گردن می‎آویزند و عو عو می‎کنند، در کربلا و به سمت حرم سینه‎خیز می‎روند، و ده‎ها نوع عمل دیگر .

عزاداری وقتی خودش هدف شد، دیگر چیزی گفته نمی‎شود که دانسته شود بلکه گفته می‎شود که گریانده شود. دیگر آنچه گفته می‎شود انسان‎ها را به فکر فرو نمی‎برد بلکه احساسات را برمی‎انگیزاند . دیگر نمی‎گویند چرا امام حسین علیه السلام کشته شد بلکه می‎گویند چگونه کشته شد. دیگر صحبتی از امام قبل از تاسوعا و عاشورا نیست .

در عزاداری برای عزاداری‎، چون آخر خط ، خود عزاداری است، تنوع به اوج خود می‎رسد، چرا که آخر خط همین جاست و هر کاری که می‎شود باید انجام داد. این نوع عزاداری چون مرحله بعدی ندارد و کاری نیست که بعداً بشود انجام داد، همه تلاش‎ها و فکرها برای تنوع بخشیدن به آن صورت می‎گیرد .

اما در عزاداری برای یاری کردن امام حسین علیه السلام شکل عزاداری بسیار ساده، متین و آرام است. فرد شاید یک ساعتی بیشتر در مجلس روضه ننشیند، اما می‎داند که اگر بخواهد حسینی باشد خیلی کارها باید بکند. او چون جهان‎شناس و زمان‎شناس است با نگاهی به اینترنت و ماهواره‎ها و رسانه‎ها و وضعیت فکری مردم جهان امروز در فکر این است که:

1- اگر امام حسین علیه السلام در دنیای امروز ما بود به چه مسائل و کارهایی می‎پرداخت .

2- چگونه می‎شود اندیشه‎های امام حسین علیه السلام را در جهان امروز پیاده کرد.

پاسخ دادن به سوالات فوق از دل ساعت‎ها به سر و سینه زدن و زنجیرزدن و قمه‎زدن به هیچ وجه بیرون نمی‎آید، بلکه ماه‎ها مطالعه و تحقیق و پی‎گیری و تلاش و جهاد لازم است .

وقتی عزاداری خودش هدف شد، دیگر از این که هدف امام حسین علیه السلام چه بود، چه چیزهایی گفت، چگونه عمل کرد ... بحثی به میان نمی‎آید. دیگر توی عزاداری‎ها از این که یاران امام حسین علیه‎السلام چگونه آمدند و چگونه انتخاب کردند بحثی نمی‎شود بلکه صحبت از چگونه کشتنشان است. حرّ چگونه کشته شد، جون چگونه کشته شد، حضرت علی اکبر و حضرت ابوالفضل چگونه کشته شدند، حضرت علی اصغر چگونه کشته شد .

در عزاداری برای عزاداری، بحث مهم فقط برانگیختن احساسات صرفاً حزن آلود است. دیگر از این که حضرت زینب علیها السلام چگونه پایمردی کرد و چگونه در کوفه و شام خطبه خواند و چه‎ حرف‎هایی فرمود چیزی گفته نمی‎شود، بلکه اینگونه گفته می‎شود که قدش خمیده شد و مثل پیرزن‎ها راه می‎رفت .

در عزاداری برای عزاداری زمان عزاداری ده روز اول محرم است و ده روز آخر صفر، اما در عزاداری برای یاری کردن امام حسین علیه السلام همه روزهای سال جزو ایام عزاداری است. چرا که آنقدر کار به زمین گذاشته شده هست و آنقدر تلاش و پیگیری برای تحقق اهداف امام حسین علیه السلام لازم است که همه اوقات سال را پر خواهد کرد.

 

خلاصه و نتیجه‎گیری:

عزاداری ناب حسینی ضمن این که وسعت و پهنای زیادتر و خیلی بیشتری از عزاداری رایج دارد اما حد و حصرهای بسیار فراوانی هم دارد. اگر هدف ترویج فرهنگ و مکتب امام حسین علیه السلام است خیلی از معیارها را باید رعایت کرد، اما اگر صرفا مجلس‎آرایی و دسته راه انداختن و از این قبیل حرف‎هاست، ما هم بحث خاصی روی آن نداریم .

 






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ